به خدادر دل وجانم نیست
هیچ جز حسرت دیدارش
سوختم از غم وکی باشد
غم من مایه ازارش
شب در اعماق سیاهی
مه چو در هاله راز
نگران دیده به در دارم
شاید ان گمشده باز اید
سایه تا به در افتد
من هراسان بدوم بردر
چون شتابان گذرد سایه
خیره گردم بر در دیگر
سلام دوست عزیز ،امیدوارم حالت خوب باشه ممنون از مطالب خوبت ،راستی اگر تونستی قالب وبلاگتو عوض کن تا زیاد تکراری نباشه به منم سر بزن خوشحال میشم
سلام ممنون باشه حتمی عوض می کنم
سلام دوست عزیز ،امیدوارم حالت خوب باشه ممنون از مطالب خوبت ،راستی اگر تونستی قالب وبلاگتو عوض کن تا زیاد تکراری نباشه به منم سر بزن خوشحال میشم
سلام ممنون باشه حتمی عوض می کنم